خیلی وقت پیش داستانی خونده بودم که به دلم نشست ... مدت ها گذشت و فراموش کردم که چنین کتابی هم هست ...حتی یادم رفت تا توی طومار ازش نام ببرم ...تا این که برای زبانم باید کتاب The scarlet letter رو بشنوم و بنویسم ( جزو تکالیف کلاسمه!!!)... هنوز چند خط نگذشته بود که متوجه شدم من این کتاب رو خوندم ....داغ ننگ اثر ناثانیل هاثورن کتابی نیست که بخوام دوستش داشته باشم ، شاید بشه گفت که داستان تکراری داره ، باز هم حکایت عشق بدون هیچ حد و مرز و قانونی ...هیچ وقت هم درک نکردم که چرا هستر هیچ حرفی نزد و سال ها نگاه محکوم کننده ی مردم و به جون خرید ... اصلا نمی تونم درک کنم ... پیشنهاد می کنم که این کتاب رو بخونید ...
+متوجه شدم که این کتاب یه اقتباس سینمایی هم داره ، اما داستان او قدر قوی نیست که دلم بخواد فیلمش رو هم ببینم ... شاید شما دیده باشین !!!