وقتی از در خونه میرم بیرون هوا تاریکه و مترو خلوت, وقتی بر میگردم خونه هم هوا تاریکی ولی مترو جای سوزن انداختن نیست
.
بعضی وقت ها دوست دارم ساعت ها بشینم توی مترو و به گذر مردم نگاه کنم, داستان هایی که رد میشن و میرن.
.
بعضی آدم ها خیلی دوست داشتنی به نظر میرسن, حالا خوبه به نظر میرسن, وای به حال بقیه!
.
هر وقت احساس بدبختی و بیچارگی کردید برید ضلع جنوبی بیمارستان امام خمینی به چادر هایی که مردم زدن و هفته هاست توش زندگی می کنن یه سر بزنید
.