امروز کلاس خیلی خوب بود ... با بودن دوستان در کنار هم دیگه معرکه بود .... تالار فردوسی دانشکده ادبیات .... امروز مهمون آزاد بود و یکی از مهمون هامون آقای فاضل نظری ....این یه روز خوبه ...
+ بدترین قسمت امروز اینه که دارم از پا درد می میرم .....
امروز کلاس خیلی خوب بود ... با بودن دوستان در کنار هم دیگه معرکه بود .... تالار فردوسی دانشکده ادبیات .... امروز مهمون آزاد بود و یکی از مهمون هامون آقای فاضل نظری ....این یه روز خوبه ...
+ بدترین قسمت امروز اینه که دارم از پا درد می میرم .....
خیلی خیلی سرم شلوغه ...تقریبا هم دارم کور می شم ...چند تا لباس رو باید تا آخر هفته آینده تموم کنم .... وای خدا دارم کور می شم ....
داستان کوتاه همیشه از اولویت های دومم بوده ....اما این کتاب هم قوی و زیبا بود ....توصیه می کنم بخونید ....
اولین بار بود که با مالامود آشنا شدم ..... واقعا دوستش داشتم ....
+ امروز هیچ چیز مثل خریدن یه کفش کوه نمی تونست من رو خوشحال کنه :) ....کم مونده کفش هام رو بغل کنم و بخوابم :) .....
این روزها حال و روزم به یه کمدی گریه دار شبیه .... یه کمدی سرتاسر گریه .....
گاهی وقت ها زندگی ما آدم ها اینجوریه دیگه ........
اولش برام اورولوژی غیر قابل قبول بود .... اصلا بگو غیر قابل هضم ...اما توی این دو روز خیلی خوب بوده .... نظم خیلی خوبی داره و من از همین نظم و تمیزی راضی ام .... هنوز دست نشستم .... اما امیدوارم خوب جا بیافتم ....