همیشه منتظر هستم تا اول ماه بشه و اون صورت ماهت رو ببینم . با قیافه که هر دفعه من رو یه طور خاصی قافلگیر می کنی . از اول که دیدمت دوست داشتم . انگار که تو اون نیمه ی گمشده ی من بودی یه جایی توی قلبم جا داشتی . شاید اولین بار شهریور ۹۱ بود که دیدمت . اما همیشه تو رو برای شب یلدا دوست داشتم .
امسال این شب یلدا از همیشه بهتر بودی . با اون کارت پستال قشنگت که الان زیر شیشه ی میزمه . اما تنها مشکلی که داری اینه که یه شبه تموم میشی برای من . تموم میشی و منو تا اول ماه بعدی توی خماری و این درد بی تو تنها می زاری . اینو بدون همیشه می خوامت با تمام وجودم . همشهری داستان عزیزم .