چند وقتی بود که اسلحه دست نگرفته بودم ........ امروز هم به لطف یک از دوستان و چند تن از اقوام رفتیم پینت بال که این موجب شد بعد از مدت ها دوباره اسلحه دست بگیرم ...... هنوز چند دقیقه ای نگذشته بود و من چند نفری رو نفله ! کرده بودم که دیدم سیل گلوله های رنگی داره به سمتم میاد .... چندتا جاخالی و .... خلاصه مردن و خارج شدن از بازی ........ وقتی بازی تموم شد یکی از اقوام که توسط بنده نفله شده بود گفت : حالا خوبه یه مدته دست به اسلحه نبودی وگرنه همه رو نفله می کردی خواهر !!!........

+ خوبه آدم یه مدت دست به اسلحه نباشه ......