کجا می روی رو به طور کاملا اتفاقی خوندم ... قبل از اون تنها چیزی که از نرون می دونستم یه جمله بود از پاپلو نرودا توی کتاب دبیرستان ( نرون مرد اما رم نمرد ) به اضافه ی پاورقی توضیحات ...... یونان برای من خلاصه شده بود در خدایان متعدد و فرهگ غنی و معماری بی نظیر و این چیز ها ..... اما با خوندن کجا میروی ذهنیت من به طور کلی تغییر کرد ..... مردی روانی و دیوانه حاکم ملتی می شد و هیچ کس جرات مخالفت با اون رو نداشت .... کتاب کجا می روی گرچه کتابی است تا حدودی عاشقانه و بیانگر مظلومیت مسیحیان ٬ اما به نظر من نرون محور داستان بود تا زوج مسیحی و عاشق .... جالب بود که فردی فقط و فقط از روی خواسته ی خودش شهری رو آتش بزنه تا فقط شعری خلق کنه ..... تنها حسی که با خوندن کتاب به من دست داد این بود که ملت یونان رو سراسر دیوانه فرض کردم .....
در ادامه ی کجا میروی چند روز پیش گالیکولا اثر آلبر کامو رو خوندم کتابی که بی شک از کجا میروی الهام گرفته بود .... چون داستان کاملا مشابه بود ....
چند روز پیش هم کتابی خوندم به اسم خشم و سکوت نوشته ی آن همپسون که توی این کتاب هم شخصیت مردهای یونانی رو بی ثبات بیان کرده بود ....
+ حالا واقعا یونانی ها این طوری هستن ؟؟؟ آیا ؟؟؟