این روز ها حسودیم میشه ....به تمام بچه هایی که راهی مدرسه می شن حسودیم میشه ....وقتی می گم حسودی یعنی واقعا حسودیم میشه .... دلم می خواست منم می رفتم مدرسه ...صبح سر ساعت بیدار می شدم و هول هولکی آماده می شدم و وقتی هم می رسیدم مدرسه کلی جواب پس می دادم به ناظم که تا الان کجا بودم ....دلم برای مدرسه تنگ شده ...برای تمام اون شیطنت ها ، برای تمام اون آبزیرکاه بازی ها ، برای اذیت کردن معلم ها و آتیش سوزندن ها ، برای اون همه تقلب با استرس ....دلم خیلی تنگ شده خیلی خیلی ....
+واقعا حسودیم شده حتی به خواهر محصلم ....