قبلاها نوشتن کار آسون تری بود، اون موقع ها که هنوز از شبکه های تصویری خبری نبود و همه چیز بر پایه ی همین وبلاگ ها می چرخید، اون موقع ها که هنوز کوچ کردن از این سرویس دهنده به اون یکی مد نشده بود و همه یکجا نشین بودیم تو همون یکی دو تا سرویس دهنده وبلاگ، اون موقع ها همه چیز ساده بود، کافی بود بنویسی، قطعا خواننده داشتی، کم کم همه چیز پیچیده شد، سلیقه ها تغییر کرد، سیر روزنگار و عشق نگار ! و هزار چیز دیگه شروع شد و هیچ کس حتی فکرش رو نمی کرد که یه روز این کوچ های فصلی منجر به خالی از نویسنده شدن وبلاگ بشه، اینجا همه چیز ساده بود فقط و فقط کلمات که پشت سر هم ردیف می شدن و هیچ نیازی به وسواس نداشتن، اما حالا همه چیز تغییر کرده، کلمات به صف نمی شن، ارتباطی وجود نداره ، فقط و فقط عکس ها هستن که توی شبکه های اجتماعی تصویری به اشتراک گذاشته میشن، حساسیت و وسواس زیاد شده، حالا زاویه و شدت تابش نور، پرسپکتیو و هزار چیز دیگه مهم شده، حالا همه دوربین به دست شدن و برای خودشون سالوادور دالی، حالا همه چیز در رنگ و چیدمان و نور خلاصه میشه، هیچ وقت نمی تونیم از توی این عکس های طراحی شده چیزی بفهمیم، قبلا می تونستیم از پشت کلمات نویسنده رو ببینیم اما حالا همه چیز فرق کرده ، همه چیز اون قدر پیچیده شده که نتونم دوستان واقعی رو از پشت این عکس های رنگی رنگی تشخیص بدم
.
.
به یاد تمام دوستان وبلاگ که دیگه نیستن، یا کمرنگ تر هستن