_ میشه بلندش کرد، خیلی هم سنگین نیست، ببین این بندها رو هم که ببندی بهتر میشه
_ کیسه خواب چی؟ باشه؟ نیازه به نظرت؟
_ این همه جمعیت، سرما هم هست، نیاز میشه
_ لباس گرم، کتاب دعا، عینک مطالعه، اون بسته های آجیل، شکلات های نذری، شارژر گوشیم، آخ آخ پماد و چسب زخم و بانداژ رو گذاشتی؟
_ خیالت راحت گذاشتم
_ خب دیگه من آماده ام، حلالم کن، خداحافظ
_ وایسا
_ چیه؟ چیزی جا گذاشتم؟
_ آره، دل جامونده ی من رو، ببرش دیگه اینجا جاش نیست. . .
.
.
.
دوشنبه:
امسال هم جا موندم، انشاءالله سال های آینده لیاقت داشته باشم
دل جا مونده بد دردیه....