یلدا برای من نیست ....
یلداتون قشنگ ...
تا حالا یه آهنگ خوب گوش دادید ؟؟ پیشنهاد می کنم skyfall از adele رو حتما گوش کنید
This is the end
این پایانه …
Hold your breath and count to ten
نفست رو نگه دار و تا ده بشمار
Feel the earth move and then
گردش زمین رو احساس کن و اونوقت ..
Hear my heart burst again
صدای قلبم رو دوباره میشنوی
For this is the end
برای این پایان ..
I’ve drowned and dreamed this moment
من غرق و مبهوت این لحظه شدم
So overdue, I owe them
و سر رسیدم . مدیون اونها شدم
Swept away, I’m stolen
از دستم در رفت .. من دزدیده شدم
Let the sky fall, when it crumbles
بذار اسمون سقوط کنه .. و از هم بپاشه
We will stand tall
ما با هم می ایستیم
Face it all together
با همه اینا رو به رو میشیم
Let the sky fall, when it crumbles
بذار اسمون سقوط کنه .. و از هم بپاشه
We will stand tall
ما با هم می ایستیم
Face it all together
با همه اینا رو به رو میشیم
At skyfall
زمان سقوط اسمون
Skyfall is where we start
اسمون همینجا ک ما دوست شدیم داره سقوط میکنه
A thousand miles and poles apart
و هزاران مایل تیکه پاره میشه
When worlds collide, and days are dark
وقتی ک دنیا از هم میپاشه ، و روز ها تاریک میشن
You may have my number, you can take my name
تو شاید شماره ی منو داشته باشی ، میتونی بگی ک من مال تو هستم
But you’ll never have my heart
اما هیچوقت نمیتونی صاحب قلبم بشی
Let the sky fall, when it crumbles
بذار اسمون سقوط کنه .. و از هم بپاشه
We will stand tall
ما با هم می ایستیم
Face it all together
با همه اینا رو به رو میشیم
Let the sky fall, when it crumbles
بذار اسمون سقوط کنه .. و از هم بپاشه
We will stand tall
ما با هم می ایستیم
Face it all together
با همه اینا رو به رو میشیم
At skyfall
زمان سقوط اسمون
Where you go I go,
هر جا بری منم میرم
What you see I see
هر چی رو تو ببینی منم میبینم
I know I’ll never be me, without the security
میدونم ک هیچوقت بدون امنیت خودم نمیشم
Of your loving arms
اگه دست های مهربونت
Keeping me from harm
منو از بدی ها دور نگه میداره …
Put your hand in my hand
اونوقت دستت رو بذار توی دستام
And we’ll stand
و تا با هم بایستیم
Let the sky fall, when it crumbles
بذار اسمون سقوط کنه .. و از هم بپاشه
We will stand tall
ما با هم می ایستیم
Face it all together
با همه اینا رو به رو میشیم
Let the sky fall, when it crumbles
بذار اسمون سقوط کنه .. و از هم بپاشه
We will stand tall
ما با هم می ایستیم
Face it all together
با همه اینا رو به رو میشیم
At skyfall
زمان سقوط اسمون
Let the sky fall
بذار اسمون سقوط کنه ..
We will stand tall
ما با هم می ایستیم
At skyfall
زمان سقوط اسمون
از این زندگی متنفرم . از این زندگی که به اسم منه اونوقت حق انتخاب هیچ چیز رو ندارم . درستترش اینه به نام من و به کام دیگران . خسته ام عمریه اینطوری زندگی کردم . اما دیگه خسته شدم . حتی طرز لباس پوشیدنم رو هم دیگران تعیین می کنن . حتی این که چی بخورم هم با اون هاست اونوقت جلوی دیگران ادعا می کنند بانو آدم مستقلیه . خسته ام از چیزی که یه عمره دارم به دوش می کشم . از این که هستم . از این که چرا هستم ؟؟؟ زندگی نمی کنم بردگی خواسته های دیگران رو می کنم . شدم یه بوم نقاشی که رنگ دیگران رو می گیرم . خسته ام خیلی خسته ام ....
هنوز هم خالی نشدم ....
دقت کردید وقتی عزم درس خوندن می کنید و کتاب نازنین رو باز می کنید کم کم از حالت نشسته به حالت افقی تغییر حالت می دید و کم کم چشمان قشنگتون گرم میشه و وقتی به خودتون می یاید که یکی داره با تمام حرص شما رو تکون میده و میگه : ای ذلیل مرده داری درس می خونی ؟؟؟ می خوای این ترم هم بیوفتی . اونموقع اس که به رابطه ی درس خوندنم و خوابیدن پی میبری .
دقت کردین وقتی هم که این امتحانات رو میدیم دیگه چیزی از اون امتحان کذایی توی ذهنمون نیست انگار که از اول هم چیزی تون ذهنمون نبوده ، واقعا این رازیه که هنوز هم کشف نشده
همه که مثل این عزیزان تاریخ علم نمیشن یسری هم باید سطل و تی دست بگیرند . یه استاد داشتیم به این عکس تعلق خاطر داشت . تعلق خاطرها!!!!!
از وبلاگ پرسه در خیال :
یا حبیب الباکین
نوشتم اول خط بسمه تعالی سر
بلند مرتبه پیکر بلندبالا سر
فقط به تربت اعلات سجده خواهم کرد
که بندهی تو نخواهد گذاشت هرجا سر
قسم به معنی "لا یمکن الفرار از عشق"
که پر شده است جهان از حسین سرتاسر
نگاه کن به زمین! ما رایت الا تن
به آسمان بنگر! ما رایت الا سر
سری که گفت من از اشتیاق لبریزم
به سرسرای خداوند میروم با سر
هرآنچه رنگ تعلق، مباد بر بدنم
مباد جامه مبادا کفن مبادا سر
همان سری که یحب الجمال محوش بود
جمیل بود جمیلا بدن جمیلا سر
سری که با خودش آورد بهترینها را
که یک به یک همه بودند سروران را سر
زهیر گفت حسینا! بخواه از ما جان
حبیب گفت حبیبا! بگیر از ما سر
سپس به معرکه عابس "اجننی" گویان
درید پیرهن از شوق و زد به صحرا سر
بنازم ام وهب را به پارهء تن گفت:
برو به معرکه با سر ولی میا با سر
خوشا بحال غلامش، به آرزوش رسید
گذاشت لحظهء آخر به پای مولا سر
در این قصیده ولی آنکه حسن مطلع شد
همان سری است که برده برای لیلا سر
سری که احمد و محمود بود سر تا پا
همان سری که خداوند بود پا تا سر
پسر به کوری چشمان فتنه کاری کرد
پر از علی شود آغوش دشت، سرتاسر
امام غرق به خون بود و زیر لب می گفت:
به پیشگاه تو آورده ام خدایا سر
میان خاک کلام خدا مقطعه شد
میان خاک الف لام میم طا ها سر
حروف اطهر قرآن و نعل تازهء اسب
چه خوب شد که نبوده است بر بدن ها سر
تنش به معرکه سرگرم فضل و بخشش بود
به هرکه هرچه دلش خواست داد ، حتی سر
نبرد تن به تن آفتاب و پیکر او
ادامه داشت ادامه سه روز ...اما سر -
جدا شده است و سر از نیزهها درآورده است
جدا شده است و نیافتاده است از پا سر
صدای آیهء کهف الرقیم میآید
بخوان! بخوان و مرا زنده کن مسیحا سر
بسوزد آن همه مسجد ، بمیرد آن اسلام
که آفتاب درآورد از کلیسا سر
چقدر زخم که با یک نسیم وا می شد
نسیم آمد و بر نیزه شد شکوفا سر
عقیله غصه و درد و گلایه را به که گفت
به چوب، چوبهء محمل نه با زبان با سر
دلم هوای حرم کرده است میدانی
دلم هوای دو رکعت نماز بالا سر.
سید حمیدرضا برقعی
من عاشق این جور فانتزی ها هستم ، جدیدا از یه دوست چندتا از فیلم های این پدر و پسر رو گرفتم ببینم . dark shadows رو دیروز دیدم جالب بود . مثل ادوارد دست قیچی نبود اما خوب بود . گریم ها هم مثل همیشه بی نظیر بود . من کارهای این پدرخوانده و پسر رو دوست دارم . یکی از کارهای بی نظیرشون انیمیشن عروس مرده اس . واقعا که هنوز روح کودکی درونشون زندس ...
آخه من نمی دونم این انگلیسی زبان های عزیز هم این قدر مشقت و زحمت می کشن تا فارسی یاد بگیرن ؟؟؟ آخه برای چی ما باید این همه زحمت بکشیم ؟؟؟ نمی شد ما توی لوس آنجلسی ، لندنی ، نیویورکی ، منچستری ، جاییی به دنیا می اومدیم؟؟؟؟
اصلا سوء تفاهم نشه ها من خودم عاشق زبان فارسی هستم ، این همه غری هم که می زنم برای اینه که صبح بیمارستان شیفت بودم و الان هم دارم از کلاس زبان میام ، کلی غر دارم که بزنم از خستگی . الان هم چون تازه از راه رسیدم داغ کردم و غر می زنم . می تونید تصور کنید که من نیم ساعت دیگه یه لیوان چای دارچین دستمه و یه دست دیگم کتاب عزیز و دوست داشتنیه مثنویه و دارم از زبان پارسی لذت می برم .
حالا زبان فارسی چند تا لایک داره ؟؟؟؟؟؟؟
الان مخم هنگ کرده نمی دونم چی بگم ؟؟؟...
واقعا یعنی اینجوری بوده این آدم ؟؟ آخه ؟؟؟....
الان فقط می خوام این آشنا رو فراموش کنم ، همین ...
دیشب جاتون خالی داشتم یه فیلم ترسناک می دیدم . خیلی خوب بود بعد از مدتها ریت آدرنالینم اومد بالا ... یه جاش همچین این آدنالین زد بالا که نزدیک بود از روی صندلی پرت شم پایین ... خداییش این خارجی ها چی میسازن ، انگار دلشون نمی خواد به قلب خودشون هم رحم کنن ؟؟؟...