نبات بانو

آن یار کزو خانه ی ما جای پری بود................. ......... سر تا قدمش چون پری از عیب بری بود ............................

اندر احوالات گذشته

اول از همه این اعیاد رو خدمتتون تبریک عرض می کنم.

چند روز گذشته هم روز جانباز بود و هم روز پدر از این رو این کیک رو درست کردیم برای جشن خودمونی، اما این کیک قسمت خیلی ها شد



در ادامه پنج شنبه گذشته جشن دکتر سلام بود که با دوستان رفتیم و بسی هم خوش گذشت.والا ما که جشن پارسال رو نرفته بودیم ولی جشن خوبی بود




پایان اردی بهشت و وارد شدن به فصل شیرین امتحانات

۲ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
نبات بانو

The theory of love


I love it

It's so interesting

Full of hope, full of life, full of love


۱ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰
نبات بانو

سرزمین عجایب


سوغاتی سرزمین عجایب


۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
نبات بانو

جشن تولد!

جشن تولد دعوت شدیم.اینبار خیلی بزرگ تر!


۲ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
نبات بانو

جا مانده




من جا موندم و اصلا حالم خوش نیست...برام دعا کنید...


۲ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
نبات بانو

پیشنهاد کتاب

از اونجایی که یکبار نمایشگاه کتاب گردی کافی نیست! تصمیم بر این شد که یه روز دیگه هم بریم.حالا اگه بازم کتاب خوبی رو میشناسید پیشنهاد بدید....

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
نبات بانو

پیشنهاد شما




کتاب خوب معرفی کنید

اگه میشه تا فردا 

پست موقت

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
نبات بانو

آرامشم تویی



سوغاتی من از اعتکاف

خداروشکر حالم خوبه

اوصیکم بالاعتکاف

حال خوبی داره

تجربه کنید

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
نبات بانو

کلاس مجردها



جلسه آینده مهمان آزاد است.مکان متعاقبا اعلام خواهد شد

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
نبات بانو

آناناس، گل یاس، خانم معلم مال ماست!!!


بیشتر روزها از جلوی این نانوایی رد میشم. هر بار به خودم میگم فکر می کردی روزی به اینجا برسی؟ و در جواب خودم چیزی ندارم جز یک آه...نمی دونم این آه از سر چیه؟ شاید به خاطر موقعیت الانم باشه ، شاید به خاطر افسوس از گذر زمان...اما هرچی هست اونقدرها هم اذیتم نمی کنه

این روز رو خوب به یاد دارم تازه درس ن رویادگرفته بودیم و می تونستم بخونیم نان...همه ی کلاس اول دور هم جمع شدیم و رفتیم به نزدیک ترین نانوایی ...بوی نون سنگک اون روز رو هنوز هم می تونم حس کنم...بیشتر بوی دانایی میداد تا نون...عکس هایی که اون روز گرفتیم امروز برام درس بزرگیه یه درس خیلی بزرگ...شاید هم یه وهم و ترس...دقیقا نمی دونم اما خیلی این عکس ها رو دوست دارم...

معلم نازنین کلاس اولم درست مثل دوست برای ما بود گاهی مثل یه مادر...چه کارها نمی کرد که ما درس رو خوب بفهمیم و چه شکلک ها که درنمی آورد ...همیشه منتظر بودیم که کارت صدآفرین هفته نصیب ما بشه...هر روز تعداد امتیازهامون رو میشمردیم و با خودمون وعده میدادیم که چیزی نمونده اون جایزه ی کمد جوایز مال منه...دوران دبستان عالمی داره که دیگه تکرار نمیشه...

از همه ی معلم هام ممنونم...از اون معلمی که خوندن رو به من یاد داد...از اون معلمی که من رو با نویسنده های خوب آشنا کرد یا خرمگس رو به من معرفی کرد...از اون معلم دبیرستانی که با درس دادنش اشک من رو درآورد... اون معلمی که ما رو تنبیه کرد...اون معلمی که به ما درس زندگی داد.....از همه ممنونم....روز معلم رو به همه ی معلمان دلسوز سرزمینم تبریک می گم

.

.

.

.

***در رابطه با عنوان همین بس که خودمم نمی دونم چرا همچین چیزهایی رو می گفتیم

۲ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
نبات بانو