اولین کتابی که از گابریل گارسیا مارکز خوندم عشق سال های وبا بود .... کتابی که توی اوج نوجوانی و خامی خوندم و عاشق تک تک کلماتش شدم ..... به نظر کتاب خوبی بود .... کتابی که با فرهنگ ایرانی و شرقی کاملا متفاوت بود و برای من یه دریچه ای نو به دنیای کشف نشده ی غرب .....
دومین کتابی که از این نویسنده خوندم کتابی بود به اسم ( خاطرات ...... ) که این کتاب توی ایران ترجمه نشده و به چاپ نرسیده .... با خوندن این کتاب حسی جدیدی نسبت به این نویسنده ی کلمبیایی صاحب نوبل پیدا کردم ....این کتاب به نظر من قلیان احساسات درونی و سرکوب شده ی نویسنده بود .... من این کتاب رو اصلا نپسندیدم ....
کتاب بعدی صد سال تنهایی بود کتابی که برنده ی نوبل شده بود ... واین کتاب رو نصفه رها کردم و ادامه ندادم .... شاید به دلیل پیش زمینه ذهنی که داشتم ...
به هر حال گابریل گارسیا مارکز نویسنده ای بود با روحیه ای آزادی طلب و گاه عیاش !! که این دقیقا توی کتاباش پیدا بود ...
روحش شاد ....