نبات بانو

آن یار کزو خانه ی ما جای پری بود................. ......... سر تا قدمش چون پری از عیب بری بود ............................

وداع با اسلحه ...

این اولین کتابی بود که از همینگوی می خوندم .... قلمی بسیار بسیار شیوا و روان داره از گفتن جزئیات پرهیز کرده و بیشتر متن اصلی داستان رو بازگو کرده ..... خیلی از قلمش خوشم اومد ....

وداع با اسلحه کتابی است مختصر و مفید از رنج های جنگ ...... به نظر من اسم کتاب خیلی هوشمندانه انتخاب شده .....خود عنوان برای خودش داستانی داره .....

من این کتاب رو پسندیدم و توصیه می کنم ....

 

۲ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
نبات بانو

نیم ترم ...

این چیز کیک رو هم درستیدم به مناسبت خراب کردن نیم ترم زبان ....

هر چی غلط داشتم بی دقتی بود اونقدر از دست خودم حرص خوردم که حد نداره ... کم مونده بود دونه دونه موهام رو بکنم .....

 

۳ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
نبات بانو

گرفته .....

برای شب عید شیرینی داشتم می پختم اما متاسفانه شیرینی هام به دلیل پاره ای از مسائل راهی سطل زباله و باغچه شدند .... الان حالم گرفته اس ......

 

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
نبات بانو

یخ زده ......

دیدن ferozen یکی از آرزوهام بود!!! که امروز بر آورده شد .... یه کارتون بی نظیر دیگه از گروه والت دیزنی .....واقعا جالب بود .... عاشقش شدم .....

 

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
نبات بانو

آه ... لذت .....

۳ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
نبات بانو

چادر VIP.....

این عکسی که مشاهده می کنید ، عکس سیزده به در با دوستان نیست ....این صحنه ای هست که هر وقت که میرم بیمارستان باهاش رو به رو می شم .... عده ای از هموطنان عزیز ما که از شهرستان میان تهران برای درمان ، وقتی دچار پروسه ی درمانی میشن دیگه جا برای موندن و مسکن گزیدن ندارن .....این میشه که ناچارن توی پیاده رو چادر بزنن..... توی شرایط سطح پائین بهداشتی با بچه های کوچیک و شیرخوار .....واقعا وحشتناکه ....البته چاره ای هم ندارن ......خدا همه ی مریض ها رو شفا عنایت بکنه ..... حاضرم قسم بخورم بعضی از این چادر ها حدود دو یا سه هفته است که برپا شدن .....واقعا سخته .... بعضی ها هم این وسط ابتکار به خرج دادن ، اومدن دو تا چادر رو رو به هم زدن اونوقت با یه چادر وسطش برای خودشون راهرو زدن !.....خدایا به همه صبر عطا کن ..... این منظره رو باید اون هایی ببینن که بدون هیچ سختی و مشکلی تحت درمان قرار می گیرن و تازه غرغر هم می کنن .... اون هایی اتاق های VIP می گیرن و بازم ناراضی هستن ..... فقط میشه گفت خدایا به همه ی مریض ها چه غنی ، چه فقیر ، شفا عطا کن .....و به خانواده هاشون صبر بده !!!.....

 

 

۳ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
نبات بانو

رهایی از شاوشنگ ....

امروز که داشتم برای بار هزارم رهایی از شاوشنگ رو می دیدم باز با خودم گفتم این فیلم معرکه است .....

این فیلم هم ساختار خوبی داره و هم داستان خوبی ..... من که هر دفعه می بینم لذت می برم ....

شاید این به دلیل روح امید و تلاشی باشه که توی فیلم هست ....

هر دفعه هم با خودم می گم یاد بگیر ....تلاش کن تا تو هم به هرچی می خوای برسی ......

البته نکته ی کلیدی فیلم یه کلمه است صبر ......

 

۴ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
نبات بانو

وولف ....

دیشب نصف شب دست به کاری زدم که شاید از نظر بعضی ها دیوانگی باشه .......

به سوی فانوس دریایی ویرجینیا وولف رو پس از ۱۰۰ صفحه خوندن رها کردم .....

درسته که آثار وولف از بهترین هاست اما من نمی پسندم .... البته قبلا هم این مشکل رو با خانم دالووی داشتم .... اون رو هم نصفه رها کردم ..... البته باز تصمیم دارم رمان های بعدیش رو بخونم .... خدارو چه دیدی شاید از یکیش خوشم اومد .....

فعلا یه شاهکار دارم می خونم .... بعدا دربارش توضیح می دم .....

 

 

۲ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
نبات بانو

کشمشی همیشگی ....

اینم شیرینی کشمشی دیروز پز !!! ....

خوبه یه مقداری رو برای دوستان قایم کردم و الا همون شب تموم شد !!! ....

 

۴ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
نبات بانو

چای عسل با مقداری کلمات .....

گاهی وقت ها یه لیوان چای و عسل با یه کتاب خوب می تونه خستگی یه روز آدم رو از بین ببره ...

امروز یه کتاب خوندم از مری ویبرلی به نام دختر آفتاب ....رمانی رمزآلود و قشنگ که بیشتر آدم رو یاد دنباله های ایندیانا جونز می اندازه ..... برای یه عصرونه خوب بود ، حجم کمی داشت و داستان جذابی داشت .....

 

 

 

 

۳ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
نبات بانو