پدر خیلی حق به جانب گفت : روزم مبارک بانو .....
+ روزت مبارک پدر مهندس
++ روز مهندس مبارک
پدر خیلی حق به جانب گفت : روزم مبارک بانو .....
+ روزت مبارک پدر مهندس
++ روز مهندس مبارک
الان که دارم فکرش رو می کنم دارم کم کم عصبانی میشم ......کم کم ....
+ از همین جا از دوستان خوبی هم که در این مواقع ( حرف های پشت سری ) هوای آدم رو دارن و برای آدم کم نمی زارن ......تشکر می کنم ..... چقدر آدم می تونه از داشتن این دوستا احساس خوشبختی بکنه ؟؟؟؟.....
گاهی وقت ها چقدر خوبه که یه سری حرف ها پشت سرمون زده می شه تا جلوی رومون ..... چقدر این حرف های پشت سری خوبه که پشت سرمونه ...... من یکی که اگه اون حرف ها جلوی روم زده بشه آمپر می چسبونم ..... امروز هم یکی از اون روز ها بود که حرف های پشت سرم رو توی روم شنیدم ..... عصبانی نشدم ....اصلا ....حتی به نظرم منطقی برخورد کردم ...... اما متاسف شدم برای اون کسی که این حرف ها رو زده .... شک کردم به درکش به شعورش به عقلش .......فقط شک کردم .....
دو روزه دارم میرم بیمارستان ولی اونقدر مریضی های بد و بدجور دیدم و خستم که انگار آخر ترمه .....
+خداوند همه ی مریض ها رو شفا بده .....
امروز یه روز خوب بود .... یه روز خوب با دوست های خوب ......همون چیزی که می خواستم .....کلی انرژی گرفتم برای شروع هفته ی جدید .....
.
+دیشب آرزوی یه روز خوب کردم ......
+ چقدر خوبه آدم تا هرچیزی رو که می خواد براش فراهم بشه ......
دلم یه روز خوب می خواد یه روز خوب با دوست های خوب ..... یه کافه نشینی .... یه شهرکتاب گردی .... یه سینما با یه فیلم خوب .... یا یه جلسه ی نقد کتاب ...... دلم یه روز خوب می خواد ولی .....