نبات بانو

آن یار کزو خانه ی ما جای پری بود................. ......... سر تا قدمش چون پری از عیب بری بود ............................

تو توی صفی ؟؟؟؟؟

۲ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
نبات بانو

بوی سوختگی مال مخ منه ....

از دیشب تا حالا ت.ی اتاقم بوی سوختگی پیچیده که این بو مال مخ منه .

دیشب رفته بودیم مهمونی خونه یکی از اقوام دور ، جای شما خالی . یه دختر بچه ای اون جا بود که همش با یه پسر جوونی همچین جیک تو جیک هم بودن و در گوش هم حرف می زدن که من شکم برد شاید خواهر برادرن . میگم دختر بچه یعنی سوم راهنمایی . خلاصه چند دقیقه ای که گذشت یکی در اومد گفت که به افتخار عروس و داماد یه کف مرتب . هرچی به این ورم نگاه کردم هرچی به اون طرفم که این عروس و دوماد کجان که متوجه نشدم . دیدم همه ی نگاه ها سمت همون دختر و پسر مذکوره نگو این دوتا عقد کرده ی هم هستن . در اون لحظه بود که فیوز مخ من پرید و مغزم رو به خاموشی رفت .

آخه شما انصافا بگید توی دهه ی نود تا حالا دیده بودید یه دختر سوم راهنمایی و رو بدن به یه پسر بیست و چهار پنچ ساله . آقا داریم اصلا . مخم سوت ممتدی کشید و خاموش شد ....

درس و زندگی چی ؟ دانشگاه چی ؟ لذت دوران مجردی چی ؟ سرکار رفتن و حس استقلال چی ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟...................سوتــــــــــــــــــــــــــــــــ

۲ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
نبات بانو

به فکرشان باشیم . در خطرند ؟؟؟....

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
نبات بانو

وززززززززززز...

شاید با این پست هایی که من می زارم بگید مگه این بانو درس و زندگی نداره که همش کتاب می خونه اما باور بفرمائید که خوندن کتاب مثل مرضی می مونه که تمام وجودم و گرفته و باید بخونم . مثل تشنگی میمونه و سیراب شدن . من هم حس آدم تشنه رو دارم با خوندن این کلماته که سیراب می شم ... دست خودم نیست اعتیاده دیگه ....

نمایشنامه ی مگس ها از اون داستان هایی که جون می ده ببری روی پرده و از اون لذت ببری . یه داستان دوی چند پرده با چند بازیگر و چند لوکیشن محدود . اما از اون هاست که از دیالوگ ناب سرشاره . من به شخصه لذت بردم . مخصوصا با اون پایان بی نظیر و با شکوه . پایانی که واقعا باهاش توی افق محو می شی ...این اولین اثر ژان پل سارتر بود که خوندم . حالا هم امید بستم به کارهای دیگش که شاید به این اندازه قشنگ باشه ...

اگه از اسطوره های یونان و رومی و داستان پیچیدشون خوشتون میاد توصیه می کنم این نمایشنامه رو از دست ندید .....

وززززز ............ وززززز.........

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
نبات بانو

اوا؟؟؟....

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
نبات بانو

مادربزرگ ، مادر ، نوه ....

کتابهایی که روایت سه نسل رو بکنن کم هستن . اما نایاب نیستن ...

پرنده ی خارزار     یا    مرغ شاخسار طرب از اون کتاب هایی که همه ی نسل ها رو به هم وصل می کنه . از اون ها که از خوندنش لذت می بری . کتابی درباره ی سرنوشت عشق سه نسل . من خودم این کتاب رو چند سال پیش خوندم . برام جالب بود . اگه اشتباه نکنم نویسنده ی این کتاب کالین مک کالو  بود . پیشنهاد می کنم با یه عصرانه ی داغ توی این روز های سرد زمستونی این کتاب رو بخونید ....

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
نبات بانو

قدم ، قدم با من ...

امروز از اون روز های خوب خدا بود از اون روز هایی که دوست نداری تموم بشه . امیدوارم برای همه همین طور باشه...

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
نبات بانو

جشنواره مردمی ...

جالب بود اسمش جشنواره ی مردمی و دریغ از حضور مردم عادی ، نمیشه گفت تقصیر رسانه ها بوده چون توی تبلیغات دریغ نکرده بودن . شاید این مشکل از خود مردم بود که فکر می کردن جاشون اونجا نیست ... نمی دونم والا ...

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
نبات بانو

فاجعه ...

میدونی فاجعه کی اتفاق می افته اونموقع که انتظار چیزی رو داری و به دست نمیاری ، اما اون موقع که نمی خوای مثل آوار سرت خراب میشه مثل الان من .....

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
نبات بانو

فاجعه ...

میدونی فاجعه کی اتفاق می افته اونموقع که انتظار چیزی رو داری و به دست نمیاری ، اما اون موقع که نمی خوای مثل آوار سرت خراب میشه مثل الان من .....

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
نبات بانو