اواخر دی ماه بود که متولد شدم ... می شم ....خواهم شد ....
یه دوست دارم ماه . دسته ی گل . خانم . تک . بی نظیر ...... ۶ صبح روزی که تولدم بود پیامک داده :
به سلامتی یه دختر خوب کتاب خون . مهربون و دلسوز . با ادب و با وقار . دختر خوب بابا و مامان . دوست مهربون دوستاش . عاشق فیلم و رمان .... ایشالا به تموم اون چیزایی که دوست داری : رمان نخونده . فیلم های ندیدیه . روسری های رنگ و وارنگ . چادر های از همه رنگ . کتاب های دسته دوم . بانجی جامپینگ نپریده . مهاجرت نکرده . زبان های یاد نگرفته . سفرهای نرفته . کافه های نگشته . غذاهای نخورده . کارهای نکرده . پیانوی نزده و هزار تا چیز دیگه ...... برسی !!!
.
.
.
من هنوز که هنوزه غرق این لذتم .... غرق این دوستی ...
به خدا این دختر ماهه . دوستش دارم یه عالمه .....
شما هم دستان ظریف خود را بر کیبورد بلغزانید و البته بر این بنده حقیر که چه عرض کنم بر این احقر مرحمت نمایید و خرده ها بگیرید از این جانب ولو شده جواب کامنت های مرا هم بدهید بلکه مورد رضای خدا قرار بگیرید انشاالله...
درود بی کران بر این دوستان باب شما...از آنجا که من یک پسرم و دارای استعداد و نبوغ بسیار بالا و فراوان هستم می توانم حرف ها و نکته ها و سخنها بگویم اما ترس این را دارم که خواهرم دچار احساسات و هیجانات کاذب بشود آن وقت دیگر جمع کردن این ماجرا با خدا و اهل بیت معصومین و طاهرین است...اجرکم عندالله برای حتی رفقا...الهی بشوی از پزشکها...