نبات بانو

آن یار کزو خانه ی ما جای پری بود................. ......... سر تا قدمش چون پری از عیب بری بود ............................

۲۲ مطلب در شهریور ۱۳۹۳ ثبت شده است

جغرافیا...

۳ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰
نبات بانو

مهربونی با پرنده ها ....

متاسفانه این چند وقت خیلی سرم شلوغ بوده ...به همین دلیل نتونستم زیاد بنویسم ...
امروز کلاس داشتم ... استاد بلبل ها رو آورده بود تا آزادشون کنیم ....واقعا حس خوبی بود ....
کم کم دارن هفته هام زود می گذرن .... 
+ برای اطلاعات بیشتر به اینستاگرام استاد مراجعه بفرمائید ....
++عکس فوق توسط دوست خوبم خانم ایمانی گرفته شده وگر نه بنده توی سیل جمعیت گوشی به دست گم شده بودم ....

۵ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
نبات بانو

امان از دست من ....

وقتی چند تا کار رو باهم انجام می دم نتیجه این میشه که خواهرم از توی کیک ملیله پیدا می کنه .....

۴ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
نبات بانو

ای کاش عید باشد...

۲ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰
نبات بانو

منگی

اونقدر ساده نوشته شده که طی خوندش حس می کنی یه حالت منگی بهت دست داده یه منگی خوش آیند ...باید یه عصر پاییزی کتاب رو دستت بگیری و با یه لیوان قهوه ی داغ لم بدی روی کاناپه و توی نور کم منگ بشی ... منگ کتاب و خط به خط .... منم دلم می خواست برم جلوی دماغ هواپیما وایسم و شستم رو بگیرم بالا و هی با خودم و خلبان پشت رل بگم بالا بالاتر برو بالاتر آها حالا ردی .... منم دلم می خواست بورچ رو دعوت کنم خونمون و اونقدر با هم جبران تمام کریسمس ها رو بکنیم که منگ بشیم .... منم دلم می خواست که منگی رو خوندم ...دلم می خواست که سطر به سطر کتاب رو تقریبا جویدم ...کتاب رو گذاشتم کنار بهترین ها ....بخونید ...نوشته ی ژوئل اگلوف رو بخونید.....
+ طرح جلدش هم که دیگه دلم رو برد .....
۳ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
نبات بانو

رومیزی

این رو میزی ها رو خودم بافتم ... برای اولین تجربه بد نبود .... اگه کسی نقشش رو می خواد بگه .... 

۶ نظر موافقین ۳ مخالفین ۰
نبات بانو

هی اسارت ....

۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
نبات بانو

سرو ، سلامت باشی ...

۴ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
نبات بانو

من معتادم

اصلا نمیشه پا توی راسته ی کتاب فروشی های انقلاب بزارم و کتاب نخرم ....خیلی وقت هست که دچار این مرض شدم ....متاسفانه هر وقت هم که از در اصلی دانشگاه میام بیرون یا چشمم به نشر جنگل می خوره یا دو تا فروشگاه بزرگ امیر کبیر ..... امروز رفته بودم به قصد خرید گلستان سعدی ....اما دلم نیومد ، کتاب نا امیدی نوشته ی ناباکوف رو هم خریدم ..... این اعتیاد و مرض کم کم آدم رو ورشکست می کنه .... هر دفعه از کنار این دست فروش ها رد میشم خندم می گیره .... کتاب دست دوم رو به قیمت کتاب نو میدن ... مردم ساده ی ما هم خیال می کنن این کتاب دیگه پیدا نمیشه یا اصلا دیگه چاپ نمیشه ... غافل از این که خیلی هاشون با همین قیمت ها چاپ می شن یا با یه سرچ ساده می شه توی اینترنت پیداشون کرد ....

+ این هفته خیلی سرم شلوغ بود ....خیلی خیلی .....
۴ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
نبات بانو

دعوت

بازم دعوت شدم به یه معرفی کتاب دیگه ....در این راستا یه پست پربار دیگه میزارم بابت این دعوت تازه 
+ با تشکر از سیمرغ عزیز ....
۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
نبات بانو