•  این ملتی که رفتن شمال و کلی صفا کردن و تنی به آب زدن و لذتش رو بردن ، می دونن ترافیک یعنی چی ؟ یا اونم جزو تفریحات سفرشون حساب می کنن؟؟؟؟ آقا من اصلا نمی تونم درک کنم طرف از ساعت 11 صبح از تهران حرکت کرده باشه اونوقت سه نصف شب برسه شمال یعنی چی ؟؟؟؟ به این می گن سفر یا شکنجه خویشتن ؟؟؟؟ یکی یه پاسخ روشن به من بده متشکرش می شم !!!!....

  • این چند روز که مردم اندر خم پیچ های چالوس بودن ما هم زیر سایه ی ایزد رفته بودیم باغچه ای که اطراف تهران داریم .... جای شما خالی ، خوش گذشت .... هرکس طبق وظیفه ی محوله مشغول چیدن ته مونده ی میوه های تابستونی بود ، شانس من هم آلبالو بود . خداروشکر قبلا مقداریش رو چینده بودیم وگرنه هنوز هم بالای نبردبان داشتم آلبالو می چیندم ....

  • با تموم شدن ماه مبارک به قول بعضی ها سلام دوباره به یخچال داده شد ، یه لیست درست کردم از خوردنی ها که در اولین فرصت رسیدگی کنم ....
      .
      .
      .
      .
      .

  • آبروم رفت .... ضایع کردم بد ..... پدر گرام ، معدلش شده 18 و خورده ای ......اونوقت من ؟؟؟؟.....آخه این چه وضعشه من نمی دونم ؟ هر چقدر به پدر می گم ، شما آبروی دانشجو جماعت رو بردی ، درس نخون ، سر کلاس نرو ، تحقیق نبر ....گوششون بدهکار نیست ....آخه اینم شد معدل ....ببینین کار به کجا رسیده مادربزرگم بهم میگه : یه ذره از بابات یاد بگیر ....هی روزگار .....تازه آقای پدر رو جو گرفته میگه دکترا هم می خوام بخونم ....آخه من بدبخت چه گناهی کردم ؟! ... منم باید به طبع از پدر تا دکترا پیش برم ..... از من که می پرسن درسا چطوره ارجاعشون میدم به سازمان هواشناسی و آب و هوا .....جای من و آقای پدر باید عوض بشه .....