مدت ها بود که کتابی به این سبک مطالعه نکرده بودم، بعد از مورد عجیب ویکتور هوگو، زندانی قلعه فراموشی،  تا به حال از هیچ شخصیتی نترسیده بودم. مدت ها برای من کودک! هان ایسلند و سر جدا شده ی پسرش کابوس بود. و حالا بعد از مدت ها با تشکر از استاد علومی، دو شب خواب و چرت های بین درس خوندن من با صدای جیغ و چشم های در اومده و اسب هایی که تا لجام توی خون هستن پر شده. با تشکر از ایشون که اونقدر زیبا نوشتن که پشنگ برای من امروز چیزی کمتر از هان ایسلند نداره، اونم از نوع وطنی. اگه دوست دارید رمانی متفاوت توی ادبیات ایران بخونید، قطعا باید این کتاب رو انتخاب کنید. قبلا هم از کتاب پریباد ایشون تعریف کرده بودم، خلاصه اینکه نمایشگاه نزدیکه، یه لیست درست کنید و از خرید لذت ببرید :)