نبات بانو

آن یار کزو خانه ی ما جای پری بود................. ......... سر تا قدمش چون پری از عیب بری بود ............................

۳۴ مطلب در دی ۱۳۹۳ ثبت شده است

مادربزرگانه!

این روزها بیشتر شبیه مادربزرگ ها شدم ....البته این نظر خواهرم هست .... بیشتر درگیر بافتن شال گردن و انواع واقسام رومیزی قلاب بافی هستم و گاهی هم که دلم می گیره سریع دست به کار می شم یه شیرینی چیزی درست می کنم ....کارم افتاده به کوفته درست کردن و مربا انداختن ( حالا دقیقا نمی دونم مربا رو می ندازن یا نه!)....دیگه خیلی هنر بکنم یه کتابی بخونم و چند تا فیلم ببینم و چند تا آهنگ خوب گوش بدم .... دیگه حس می کنم اون بانوی سابق نیستم ... با این که خواهرم فکر می کنه برای خودم یه پا مادربزرگ شدم ، اما خودم فکر می کنم نسبت به قبل بهتر شدم ....چه طور بگم ، مفید تر! شدم ....دیگه سعی می کنم وقتم رو بی خود تلف نکنم .....فقط سعی می کنم .....شاید بشه گفت درست کردن یه کوفته ی درست و حسابی بهتر از گذروندن وقت توی خیابون ها و خوندن کتاب های درجه سه و گوش دادن به یکسری مزخرفات باشه .... دلم نمی خواد تظاهر به روشنفکری بکنم ...دلم می خواد به معنای واقعی مفید باشم .....

۳ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
نبات بانو

کتابنامه

آلبا دسس پدس شده یکی از اون نویسنده های مورد علاقه ی من ....خیلی خیلی قلمش رو دوست دارم این رو بلافاصله بعد از خوندن دومین کتابش ( تازه عروس ) فهمیدم ... داستان های کوتاه دوست داشتنی با خط سیر ساده ....شدم یکی از طرفدارهای پروپاقرصش ....
ان یا ام ؟؟؟...همیشه آگاتا کریستی رو تحسین می کنم ... یه زن با این همه استعداد ....واقعا داشتن ذهنی این چنین خلاق موهبتی بیش نیست ....تام و تامپنس هم از شخصیت های خلق شده توسط خانم کریستی هستن ....من این کتاب رو خیلی دوست داشتم ...مثل تمام کتاب های آگاتا کریستی .....

۲ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
نبات بانو

امان از این کلمات ....

۲ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
نبات بانو

گیج

این روزها گیجم گیج از خیلی چیز ها ...با خودم می گم شاید از سنگینیه صفر باشه .... گذاشتم این ماه تموم بشه تا تکلیف خیلی چیزها رو با خودم روشن کنم ..

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
نبات بانو